بدون عنوان
سلام گلم، عشق من
الان دیگه یکساله شدی، بزرگ شدی ، خانمی شدی واسه خودت ولی هنوز دندون درنیووردی
حسابی با اون دست وپاهای کوچولوت به همه جای خونه سرمیزنی و من و بابایی مجبوریم دائم مراقبت باشیم خدای نکرده اتفاقی نیوفته. آخه خیلی شیطون و بلا شدی
دیشب و پریشب مجبور شدیم ٢ بار برات تولد گرفتیم، خوشبحالت کی مثل شما! کلی هم کادو از همه گرفتی برو حالشو ببر
اما دلم خیلی سوخت چون متاسفانه باباسعداله ( بابای باباییت) دقیقا ٢ ماهه که از پیش ما رفته چقدر دوست داشت و با دیدنت ذوق میکرد. حیف که نموند تا تولد یکسالگیت رو ببینه
عشق من ، دختر نازم، امید زندگیم ایشالا همونجور که پریشب تو لباس عروس خوشکلی که مامان توران واست از سوریه آورده بود یه عروس کوچولو نانازی شده بودی بتونم تو لباس عروسیت هم ببینمت و تو لباس خوشبختی وسبزبختیت
ولی سعی نکن زود بزرگ شی ، دنیای بزرگها خیلی قشنگ نیست مگه اینکه خودت دنیاتو بسازی اونجور که دوست داری من و بابایی هم تا بتونیم کمکت میکنیم
یکسال چه زود گذشت!!!! انگار همین دیروز بود تو بیمارستان توی فسقلی رو گذاشتن روی سینم، گریه میکردی و گریه میکردی، چقدر طول کشید تا صدای اولین خنده ات رو شنیدم و الان به هر بهونه ای میخندی و قند تو دل همه ما آب میشه
ایشالا همیشه خنده رو شاد زندگی کنی و طول عمر خوشبختیات زیاد زیاد باشه پاره تنم